سه راه برای ایجاد اعتماد به نفس در دانش آموزان

وقتی به افزایش اعتماد به نفس فکر می کنیم ، ممکن است به این فکر کنیم که دانش آموزان را برای صحبت در مقابل کلاس آماده کنیم. اما اعتماد به نفس بسیار بیشتر است – این توانایی این است که به اندازه کافی شجاع باشید تا ایده های خود را به اشتراک بگذارید و حقیقت خود را بیان کنید. برای اینکه به دانش آموزان در انجام این کار احساس راحتی کنیم ، باید فرهنگ های کلاسی را ایجاد کنیم که در آن به همه دانش آموزان احترام گذاشته شود. استفاده از این استراتژی ها را برای کمک به دانش آموزان در ایجاد حس قوی از خود و اعتماد به نفس در صحبت کردن در نظر بگیرید:

داستان ها را به اشتراک بگذارید
با دعوت از آنها برای به اشتراک گذاشتن داستانهای خود به آنها نشان دهید که اهمیت دارند. صحبت درباره خود و دریافت واکنش مثبت به ایجاد اعتماد به نفس کمک می کند. ما می توانیم به دانش آموزان کمک کنیم تا به بهترین نسخه های خود تبدیل شوند و به آنها نشان دهیم که داستانهای آنها مهم هستند. فرصت های زیادی برای اشتراک گذاری ایجاد کنید تا دانش آموزان این مهارت را تمرین کنند.

به الهام نیاز دارید؟ با ایجاد پرچم های خانوادگی ، دانش آموزان کلاس اول را در زمینه پیشینه خود به اشتراک بگذارید. این یک راه عالی برای کمک به دانش آموزان برای توسعه هویت و تجلیل از فردیت است. دانش آموزان بزرگتر ممکن است بتوانند حتی بیشتر از داستانهای شخصی خود را به اشتراک بگذارند. در این ویدئو ، سارا براون وسلینگ از شاگردانش در ابتدای سال با یکدیگر مصاحبه می کند. دعوت از داستان های همگان در کلاس درس ، لحن سال را تعیین می کند.

در روشهای مختلف شرکت کنید
درست مانند هر چیزی که مربوط به یادگیری است ، همه به یک چیز نیاز ندارند. همانطور که گفتم ، اعتماد به نفس فقط در مورد نحوه ارائه دانش آموزان به گروه نیست. ایجاد فرصت برای مشارکت دانش آموزان به روش های مختلف. به عنوان مثال ، دانش آموزان می توانند با شرکا ، گروه های کوچک و در حضور کل کلاس صحبت کنند. هر فرصتی به دانش آموزان این شانس را می دهد که به روش های مختلف اعتماد به نفس خود را افزایش دهند.

ممکن است به نظر برسد که ارائه های گروهی هدف نهایی است ، اما برخی از دانش آموزان ممکن است احساس اعتماد به نفس بیشتری در مقابل کلاس داشته باشند. هنگامی که دانش آموزان اطمینان کمتری نسبت به بازخورد و همکاری مشترک دارند ، صحبت کردن تک به تک با همسالان می تواند چالش برانگیزتر باشد. هنگام ایجاد فرصت های مختلف مشارکت ، نیازهای فردی دانش آموزان خود را در نظر بگیرید.

تعیین اهداف
اعتماد به نفس می تواند موضوع پیچیده ای باشد که باید درباره آن صحبت کرد. اما نیازی نیست که باشد! با باز کردن بسته بندی دقیقاً معنی اعتماد را شروع کنید. از دانش آموزان بخواهید در مواقعی که احساس اعتماد به نفس کرده اند فکر کنند و زمانهایی را که احساس اعتماد به نفس کمتری کرده اند. این می تواند برای شما مفید باشد که خودتان یک هدف شخصی مربوط به اعتماد به نفس را به اشتراک بگذارید.

در این ویدیو ببینید که چگونه یک کلاس اهداف مهارت های اجتماعی را تعیین می کند. دانش آموزان می توانند اهداف فردی خود را در رابطه با اعتماد بنویسند ، سپس آنها را به طور خصوصی با شما به اشتراک بگذارند. در طول سال ، فرصت هایی را برای بررسی این اهداف ایجاد کنید. دانش آموزان هنگام نوشتن درباره اعتماد به نفس ممکن است احساس آسیب پذیری کنند ، بنابراین در نظر بگیرید که چگونه می توانید میل به حفظ حریم خصوصی را با توانایی خود در کمک کردن متعادل کنید.

صرف نظر از رویکرد شما ، به این فکر کنید که دوست دارید دانش آموزان شما در پایان سال چگونه باشند. آیا می خواهید آنها بتوانند تفکر ریاضی خود را با اطمینان توضیح دهند؟ امیدوارم با ریسک پذیری راحت آنها را ببینیم؟ اهداف اعتماد به نفس خود را برای دانش آموزان خود مشخص کنید ، سپس از آنجا عقب نشینی کنید.

تبدیل اشتباهات دانش آموزان به لحظات قابل آموزش

درس امروز: تبدیل “اشتباهات” دانش آموزان به “لحظات قابل آموزش”.

ما می دانیم که اشتباهات یک ابزار یادگیری فوق العاده ارزشمند هستند. فقط از توماس ادیسون بپرسید: “من شکست نخورده ام. من فقط 10000 راه پیدا کرده ام که کار نمی کنند. ” و بر هیچ کس پوشیده نیست که اشتباهات در بسیاری از اختراعات متغیر جهان ، از پنی سیلین گرفته تا اجاق مایکروویو ، نقش داشته است.

اما در کلاس درس ، غلبه بر ننگ داخلی مرتبط با اشتباهات یا “اشتباه” بودن می تواند چالش برانگیز باشد. انجام این کار مستلزم پرورش فضایی امن و دلسوز است که در آن از اشتباهات به عنوان یک بخش عادی ، طبیعی – و در نهایت بسیار مهم – فرایند یادگیری استقبال می شود.

برای معلمان ، این بدان معناست که به اشتباهات با درک ، تشویق و مثبت گری واکنش نشان دهید تا ناامیدی. و البته ، اطمینان از اینکه دانش آموزان بدانند که خندیدن یا مسخره کردن یک پاسخ نادرست هرگز قابل قبول نیست.

سرنا پاریسر ، معلم آموزشی ، می نویسد: “وقتی تعجب کنید که تعامل و تعامل دانش آموزان بالا می رود ، وقتی متوجه شوند که هیچکس نمی تواند با آنها بخندد یا عصبانی شود ، از جمله معلم.” وبلاگ نویس و نویسنده کتاب “صحبت واقعی در مورد مدیریت کلاس درس: 50 بهترین شیوه ای که به دانش آموزان شما ایمان دارد و کار می کند.”

پریسر یادآور می شود که در اوایل کار تدریس خود ، “دانش آموزان من هر سال با این تصور که آرام تر از صحبت کردن و اشتباه کردن بهتر است به من مراجعه می کردند.” او برای کمک به آنها در “غلبه بر ترس از اشتباه در هنگام به اشتراک گذاشتن یا ارائه” ، به آنها اطمینان داد که “من می خواستم صدای آنها را بشنوم و باید آنچه را که آنها آموخته اند بشنوم تا بتوانم در صورت لزوم آنها را کنترل کنم.”

چندین استراتژی او برای جلوگیری از “تعطیلی” در دانش آموزان عبارتند از:

دعوت از همکلاسی ها برای “کمک” وقتی دانش آموز در جستجوی پاسخ درست است (به عنوان مثال: “شما در مسیر درست هستید ، چه کسی می تواند به او کمک کند؟”).

به آنها یادآوری کنید که طرف مقابل پاسخ اشتباه این است که آنها “فقط یک قدم به پاسخ درست نزدیکتر هستند”.

واکنش نشان دادن به جای ناامیدی. (پاسخ های اشتباه برای معلمان عبارتند از: “ما دیروز بیست دقیقه روی این موضوع وقت گذاشتیم. آیا توجه نکرده اید؟” بهتر است چیزی شبیه این بگویید: “همه شما خیلی باهوش هستید. من می دانم که کسی می تواند این را بفهمد.”)

پاریسر ، که اکنون به عنوان دستیار مدیر تجربه میدانی در دانشگاه سن دیه گو کار می کند ، می گوید: “این نوع کلاس درس منجر به کلاس درس پر از دست های بلند می شود زیرا دانشجویان مشتاق تلاش هستند.”

استراتژی های اضافی برای تشویق دانش آموزان به یادگیری از اشتباهات شامل تأکید بر ویژگی های مثبت مانند:

تغییر دیدگاه آنها (“بیایید به این موضوع به گونه دیگری نگاه کنیم.”)

پایداری (“به تلاش خود ادامه دهید ، می توانید این کار را انجام دهید.”)

تاب آوری (“این سخت است ، اما شرط می بندم که می توانید آن را بفهمید.”)

دلسوزی به خود (“مشکلی نیست کمی گیج شوید. ما همیشه جواب را فوراً نمی دانیم.”)

مرلین پرایس میچل ، روانشناس ، نویسنده و مشاور توسعه جوانان یادآور می شود ، چه در داخل کلاس درس و چه در خارج از جهان ، “درس گرفتن از اشتباهات و خطاها بخش مهمی از رشد کودک و نوجوان است. اکثر بزرگسالان این مفهوم را درک می کنند. با این حال ، ما نتوانستیم به فرزندان خود بیاموزیم که اشتباه کردن در جنبه های مثبت وجود دارد. “

در مقاله ای با عنوان “یادگیری از اشتباهات: کمک به بچه ها برای دیدن اشتباه در اشتباه” ، لیست نکات او شامل موارد زیر است:

تصدیق کنید که انتظار ندارید آنها کامل باشند.

کودکان را از اشتباهاتشان نجات ندهید ؛ در عوض ، روی راه حل تمرکز کنید.

کودکان را به خاطر توانایی آنها در پذیرفتن اشتباهاتشان تحسین کنید.

به بچه ها کمک کنید تا به جنبه های خوب اشتباه فکر کنند.

اشتباهات بخش مهمی از فرایند آموزشی در هر کلاس درس هستند ، زیرا می توانند در نشان دادن مواردی که ممکن است به تمرکز بیشتری نیاز باشد ، آموزنده باشند. اما به درک “علم پشت اشتباهات” نیز کمک می کند.

طبق مقاله ای که Edutopia.org با عنوان “آموزش دانش آموزان برای پذیرفتن اشتباهات” به دانش آموزان اعلام می کند که باید از بازخوردی که دریافت می کنند استفاده کنند ، فقط توصیه خوبی نیست – این یک علم ثابت است.

“پس چرا دانش آموزان اشتباهات خود را به عنوان یک دارایی ارزشمند نمی دانند؟ خوب ، دانش آموزان به اشتباهات خود منطقی فکر نمی کنند – آنها به لحاظ احساسی به آنها فکر می کنند. ” این مقاله نشان می دهد که معمول است که دانش آموزان اشتباهاتی را تجربه کنند که باعث می شود آنها کمتر باهوش باشند ، اما معلمان می توانند به طور آگاهانه این دیدگاه را در دانش آموزان خود تغییر دهند.

“تغییر دیدگاه دانش آموزان در مورد اشتباهات بزرگترین هدیه ای است که می توانید به عنوان یک معلم به خود بدهید. تصور کنید که یک کلاس درس از دانش آموزان مشغول به تحصیل و پیشرفت مداوم داشته باشید – این رویای هر معلم است. “

تدریس یک حرفه گوش دادن است

ما گوش می دهیم تا آنچه را که دانش آموزان ما درک می کنند بشنویم. ما به درک نوظهور دانش آموزانمان گوش می دهیم. ما گوش می دهیم تا بفهمیم وضعیت دانش آموزان چگونه است. ما گوش می دهیم تا تصمیم بگیریم که بحث بعدی کجا باشد. ما درسی را طراحی می کنیم تا فرصت هایی را برای شنیدن تفکر دانش آموزانمان و برای شنیدن تفکرات یکدیگر ایجاد کنیم. ما سوالاتی را مطرح می کنیم تا ایده های دانش آموزان را آشکار کرده و آنچه را که می شنویم تقویت کنیم. ما گوش می دهیم تا به دانش آموزان اطلاع دهیم که شنیده می شوند.

تدریس یک حرفه شنیداری است

آموزش در پاسخ به آنچه می شنویم پیچیده است. وقتی متعهد می شویم که ایده های دانش آموزان را در مرکز آموزش خود داشته باشیم ، متعهد می شویم که به ایده های دانش آموزان خود گوش دهیم. ما متعهد می شویم که به شیوه ای مسئولانه پاسخ دهیم که از پیشرفت تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان حمایت می کند. معلمان در تمام طول روز ، در هر درس و در بین لحظات نیز گوش می دهند. و با این حال ، ما به ندرت (اگر تا به حال) به صراحت به نحوه گوش دادن توجه می کنیم. به چه چیزی گوش می دهیم و برای چیست؟ به چه کسی گوش می دهیم؟ طیف وسیعی از راه های گوش دادن ما چگونه است و چگونه می توانیم هدفمند نحوه گوش دادن را در هر لحظه مشخص کنیم؟

یکی از راه هایی که می توانیم به نحوه گوش دادن توجه کنیم ، توجه به نحوه تمایل به واکنش است. از آنجا که گوش دادن در مغز ما اتفاق می افتد ، ما می توانیم از پاسخ های خود به عنوان شاخص نحوه گوش دادن استفاده کنیم. کار برنت دیویس به ما کمک کرده است تا در مورد روشهای مختلف گوش دادن معلمان فکر کنیم. به عنوان مثال ، در طول یک بحث ریاضی ، اگر به دانش آموزی با گفتن “درست است ، پاسخ 7 است” پاسخ دهیم ، احتمالاً به طور ارزیابی کننده گوش می دهیم. ما به دنبال پاسخ درست بودیم. این نوع گوش دادن می تواند تفکر خلاق و انتقادی دانش آموزان را محدود کند. اگر ما با گفتن اینکه “چگونه 7 گرفتید؟” پاسخ دهیم ، ممکن است ما به طور تفسیری به آن گوش می دادیم. ما در حال گوش دادن به درک استراتژی یک دانش آموز بودیم. اگر ما با این سال پاسخ دهیم “من تعجب می کنم که آیا این راه حل همیشه جواب می دهد؟” ، ما می توانستیم به طور مولد به منظور ایجاد ریاضیات جدید و سوق دادن بچه ها به ایده های مشترک ، با هم گوش می دادیم. گاهی اوقات ممکن است همزمان با پاسخ دادن به آنچه در مورد کارها و گفتارهای کودکان متوجه می شویم ، به روش های مختلفی گوش دهیم.

نحوه واکنش ما به آنچه می شنویم اهمیت دارد. برای دانش آموزان مهم است که بدانند ایده های آنها قابل درک و ارزش دارد. این مهم است زیرا معلمان فرهنگ گوش دادن را در کلاس های درس خود ایجاد می کنند. این مهم است زیرا دانش آموزان همانطور که شنیده می شوند گوش می دهند.

واکنش به دانش آموزان به گونه ای که گوش دادن به خود و گوش دادن به دانش آموزان را تقویت کند ، چگونه به نظر می رسد؟

از طریق یادگیری ما در کنار معلمان و دانش آموزان ، ما سوالات و پاسخ هایی را که باعث تقویت گوش دادن می شوند ، شناسایی کرده ایم. اینها عباراتی است که معلمان می توانند بگویند و دانش آموزان می توانند به یکدیگر بگویند. چند مثال شامل:

• من می شنوم که می گویید __. آیا من شما را درک می کنم؟

• بیایید به __ گوش دهیم تا ایده او را برای ما بگوید.

• شما بر اساس ایده __ کار می کنید.

• بیایید به پاسخ _ فکر کنیم. چه سوالاتی از او داریم؟

• من کنجکاو هستم ، آیا می توانید به من بگویید که چگونه در این مورد فکر می کنید؟

• بیشتر بگو. شما واقعا مرا به چالش می کشید که در مورد این موضوع به شیوه ای مهم جدید فکر کنم.

• وای ، شما چیزی را می بینید که من ندیدم. این بینش مهم است ، بیایید با هم در مورد معنی آن صحبت کنیم.

• نکته عالی ، من واقعاً از شما یاد می گیرم … من به یک لحظه نیاز دارم تا درباره آنچه شما به من می گویید فکر کنم.

• من درباره ایده هایی که در این گفتگو ظاهر می شود کنجکاو هستم. اجازه دهید قبل از حرکت به صورت گروهی بیشتر در مورد آنها بحث کنیم.

ما تعجب می کنیم ، چه سوالاتی برای حمایت از گوش دادن می پرسید؟ چگونه به آنچه می شنوید به شیوه هایی که یادگیری و گوش دادن را پرورش می دهد پاسخ می دهید؟ شما چه چیزی مایلید به این لیست اضافه کنید؟

چگونه می توان از ویدئوهای بحث در کلاس برای جلب توجه و بهبود گوش دادن استفاده کرد؟

ویدئوهای بحث کلاس درس مکانی قدرتمند برای توجه و کار بر روی گوش دادن است. یکی از ویدیوهای مورد علاقه ما ، استدلال در مورد تقسیم ، ما را وارد بحث ریاضی در کلاس چهارم کلاس لین لین سیمپسون می کند.

استدلال در مورد تقسیم

ما هرگز از مشاهده لین و شاگردانش خسته نمی شویم ، زیرا کودکان تفکر خود را توضیح می دهند و با ایده های یکدیگر درگیر می شوند. در این ویدئو ، دانش آموزان از موضع خود دفاع می کنند ، آنها موافق و مخالف هستند. لحظه مورد علاقه ما به پایان ویدیو نزدیک می شود ، زمانی که دانش آموزان ایده های خود را بر اساس آنچه از همکلاسی های خود می شنوند ، بازبینی می کنند. پیش از این ، ما این ویدئو را در جلسات یادگیری حرفه ای به اشتراک گذاشتیم تا بررسی کنیم که چگونه کودکان در مورد ایده های خود استدلال می کنند و متوجه حرکات آموزشی می شوند که چنین بحثی را پشتیبانی می کند. ما متوجه شدیم که این ویدئو همچنین فرصتی برای مطالعه گوش دادن است. وقتی این ویدیو را با لنز برای گوش دادن تماشا می کنیم ، متوجه انواع سوالاتی می شویم که لین می پرسد ، و انواع درخواست هایی که او استفاده می کند. به عنوان مثال ، ما می شنویم لین می گوید:

از کجا فهمیدی 100 هست؟
برگردید و در مورد آنچه فکر می کنید پاسخ می دهد صحبت کنید و چرا چنین فکر می کنید.
می توانید توضیح دهید چرا فکر می کنید 140 است؟
از پاسخ خود به ما دفاع کنید.
به چی فکر میکنی؟ شما موافقت می کنید
به چی فکر میکنی؟ شما مخالف هستید
بنابراین ، نظر شما چیست ، جیسون ، در مورد آنچه او گفت؟
وقتی پیش از گوش دادن گوش می دهیم ، متوجه می شویم که چگونه پاسخ های او فرصت هایی را برای شنیدن ایده ها از دانش آموزان باز می کند.

توصیه هایی برای تماشای فیلم و توجه به گوش دادن

ما از شما دعوت می کنیم تا به عنوان راهی برای توجه و بهبود گوش دادن ، فیلم ها را تماشا کنید. به عنوان مثال ، در این ویدئوی درو کراندال در مورد ضرب و تقسیم با دانش آموزان کلاس سوم چه می شنوید؟

دلیل در مورد ضرب و تقسیم

همانطور که این بحث را مشاهده می کنید و به دانش آموزان و معلم آنها گوش می دهید ، موارد زیر را در نظر بگیرید:

در مورد سوالاتی که فرصت شنیدن ایده های دانش آموزان را فراهم می کند ، به چه چیزی توجه می کنید؟

در مورد نحوه پاسخ معلم و دانش آموزان به ایده هایی که به اشتراک گذاشته می شود چه چیزی توجه می کنید؟ به نظر می رسد کدام پاسخ ها فرصت های معنی داری را برای شنیدن تفکر یکدیگر تسهیل می کند؟ کدام پاسخ ها به دانش آموزان کمک می کند احساس شنیده شدن داشته باشند؟

در مورد ماهیت کار و اینکه چگونه فرصت هایی را برای معلم و دانش آموزان ایجاد می کند تا به ایده های دیگران گوش دهند ، توجه می کنید؟

چگونه شنیدن و شنیده شدن به شکل گیری فرهنگ استدلال و تعلق در این کلاس کمک می کند؟

آنچه متوجه می شوید چه ارتباطی با آموزش خود شما دارد؟
گوش دادن آموزشی

با ادامه یادگیری در کنار معلمان و دانش آموزان در مورد نحوه گوش دادن به یکدیگر ، ما ایده گوش دادن آموزشی را مطرح می کنیم. گوش دادن آموزشی ، گوش دادن قوی از معلمان است که فضایی را پرورش می دهد که در آن دانش آموزان می توانند درگیر مبارزه سازنده شده و در مورد ایده های خود و یکدیگر به طور انتقادی فکر کنند. هنگامی که معلمان از لحاظ آموزشی گوش می دهند ، به یادگیری عاطفی تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان توجه می کنند. گوش دادن آموزشی یک رویکرد و گرایش حرفه ای است که هدف آن ایجاد یک کلاس درس مشارکتی است که در آن:

دیدگاه ها ، دانش و راه های شناخت دانش آموزان از خانواده ، خانه و اجتماع برای دانش آموزان ارزشمند است.

ریسک فکری ، عدم قطعیت و انجام اشتباهات پشتیبانی می شود.

به اشتراک گذاشتن ایده های متنوع و یادگیری از دیگران تشویق می شود.

همه زبان آموزان فرصت دارند تا تجربیات و تفکر خود را در شکل گیری یادگیری جمعی شکل دهند.

همه فراگیران به چالش کشیده و پشتیبانی می شوند.

تعاملات باعث می شود تا فرصت های یادگیری را به شیوه ای عادلانه و انسانی که از رشد تحصیلی و اجتماعی کودکان حمایت می کند ، انسانی نکند.
گوش دادن آموزشی در مورد ایجاد تعاملات معنی دار با زبان آموزان در طول زمان است – نمی توان آن را به طور کامل در لحظه های جداگانه اندازه گیری کرد. می توانید در مقاله اخیر ما ، با عنوان تحقق حقوق یادگیرنده: نقش گوش دادن آموزشی ، بیشتر در مورد گوش دادن آموزشی بخوانید.

به عنوان یک جامعه ، ما در طراحی و تسهیل مباحث کلاس درس بسیار خوب عمل کرده ایم. کلاس های درس با ایده های کودکان زنده هستند! اکنون که صحبت می کنیم ، مطمئن شویم که در حال گوش دادن هستیم – برای یادگیری گوش می دهیم. به خاطر همین کار پیچیده ای است که معلمان انجام می دهند ، ما معتقدیم که تدریس یک حرفه گوش دادن است.

مدلهای یادگیری جایگزین خلاقیت کودکان را حفظ می کند

برای اکثر مردم ، کلمه خلاقیت دارای یک حلقه “هنری” است. اما حقیقت این است که خلاقیت حوزه انحصاری هنرمندان یا مبتکران بزرگ نیست. در حقیقت ، هر فردی این ظرفیت را دارد که تصور ، ایجاد و پیشنهاداتی را برای حل مشکلات ارائه دهد. ترفند این است که این توانایی ذاتی با آموزش هایی که دریافت می کنند ، تیز شده یا از بین می رود.

در سخنرانی TED “آیا مدارس خلاقیت را می کشند؟” سر کن رابینسون ، کارشناس آموزش توضیح می دهد که چگونه مدرسه نمونه کارخانه ای سنتی که ما با آن آشنا هستیم خلاقیت را از بین می برد. اگرچه جسورانه است ، اما ایده او زمانی منطقی به نظر می رسد که در نظر بگیرید ریشه های سیستم آموزش همگانی ما از پروس قرن نوزدهم سرچشمه می گیرد ، جایی که دانش آموزان به دلیل عملکرد و اطاعت به جای خلاقیت پاداش می گرفتند.

در واقع تحقیقات نشان داده است که خلاقیت در کودکان ، که در مدارس دولتی آموزش دیده اند ، با افزایش سن کاهش می یابد. بنابراین چگونه مدارس می توانند خلاقیت را پرورش دهند؟ برخی معتقدند که راه حل در پس دادن این مسئولیت به اولین معلمان کودکان است: والدین آنها.

در مدارس سنتی کودکان به ندرت بیرون می روند ، در حالی که بچه های تربیت شده در خانه ، دنیا را کلاس درس خود می کنند و به جای تکرار بی پایان ، از طریق آزمایش مستقیم یاد می گیرند. والدین مکتب خانه بجای اینکه فرزندان خود را با تکالیف زیاد مشغول کنند ، مرتباً از کتابخانه ها ، موزه ها ، باغ وحش ها یا پارک های ملی بازدید می کنند تا فرزندانشان بتوانند در مورد موضوعی از قبل آشنا شوند.

این تلاش اضافی نتیجه می دهد زیرا ، همانطور که تحقیقات نشان می دهد ، کودکان نوجوانی که در خانه تحصیل می کنند بیشتر از همسالان خود در معرض فعالیت های خلاقانه ، هنری و فکری هستند – ویژگی هایی که احتمالاً بعداً در زندگی با آنها همراه خواهند بود.

با این حال ، آموزش خانگی برای بسیاری از خانواده ها گزینه ای نیست ، به این معنی که ما باید تمرکز خود را بر روی بازگرداندن خلاقیت به کلاس بگذاریم. خوشبختانه شواهد زیادی وجود دارد که می توان آن را انجام داد.

آموزش مبتنی بر مهارت ، یادگیری مبتنی بر پروژه و سایر رویکردهای یادگیری شخصی در این تلاش پیشرو بوده و در بسیاری از نقاط با موفقیت بزرگی اجرا می شود.

برای مثال جالب است بدانید که کل سیستم آموزش ابتدایی فنلاند بر اساس خلاقیت بنا شده است.

فنلاندی ها معتقدند که سالهای اولیه زندگی از نظر رشد کودک بسیار مهم است. بنابراین تا سن 7 سالگی ، تحصیلات فنلاندی متمرکز بر بازی آنها با همکلاسی هایشان است. این سیستم یادگیری مبتنی بر بازی در سال های اولیه به دانش آموزان فنلاندی این امکان را داده است که در موضوعاتی مانند ریاضی و علوم رتبه بالایی کسب کنند و همچنین در مورد نوآوری های تکنولوژیکی از وزن خود بالاتر بروند.

در حالی که معلمان فنلاندی به دانش آموزان اجازه می دهند دروس را بپذیرند ، معلمان سنتی آنها را به صندلی های خود واگذار می کنند ، جایی که تمام سهم آنها در شنیدن ، نوشتن و حفظ آنچه معلم می گوید محدود می شود.

در سیستم محدود کننده تر ، ذهن دانش آموزان به جای اعمال خلاقیت ، در تلاش برای کنار آمدن با بی علاقگی سرگردان است.

بدتر از آن ، مدارس با تأکید بر نمرات و نه خلاقیت ، ترس از شکست را از سنین پایین به وجود می آورند. با افزایش سن ، ترس از انتخاب پاسخ “اشتباه” تشدید می شود و مطابقت ، خلاقیت را به صندلی عقب منتقل می کند. ناگهان دیگر نیازی به ارائه ایده های جدید نیست ؛ این درباره شکست SAT های ما ، از دست ندادن شغل ما و غیره است.

خلاقیت محرکی است که جهان ما را به حرکت در می آورد و به حل بزرگترین مشکلات آن کمک می کند. با این حال ، اگر ما به جای پرورش تفکر خلاق در مدارس مان آن را سرکوب کنیم ، آن موتور متزلزل می شود.

چه با تشویق بازیگوش در یادگیری ، بررسی درس های مبتنی بر تجربه ، اجرای مدل های آموزشی مبتنی بر مهارت ، و یا استفاده از روش های دیگر ، بازکردن دریچه های خلاقیت نه تنها مدرسه را به مکانی لذت بخش تر برای دانش آموزان تبدیل نمی کند-بلکه به شما امکان می دهد ایده ها ، راه حل ها ، هنرها ، ابزارها و سیاست های نوآورانه برای بهبود جهان ما.